رئیس جمهور محترم در اولین همایش اقتصاد ایران، سخنانی را بر زبان آورد که نه تنها قرار نبود این سخنان کمکی به حل مشکلات اقتصادی کشور بکند، بلکه بیان چنین سخنانی موجب ایجاد حاشیه در جامعه و سوءاستفاده گسترده رسانههای بیگانه از آنها نیز شد. هرچند قسمتهای مختلفی از سخنان آقای روحانی در همایش اقتصاد ایران، واجد مختصات بیان شده است؛ اما آن بخش از سخنانی وی که مدنظر یادداشت کنونی ما است، مربوط میشود به طرح بحث رفراندوم توسط رئیس جمهور: «خوب است بعد از 36 سال یک بار هم که شده این اصل قانون اساسی را اجرا کنیم و برای مسائل مهم اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به جای آنکه قانونی در مجلس تصویب شود، ماده قانونی یا برنامه را مستقیم به آرای مردم و همهپرسی بگذاریم.» اما در رابطه با این بخش از سخنان آقای روحانی چند نکته قابل توجه است:
تفاوت رفراندوم اساسی و رفراندوم تقنینی در قانون اساسی
دو جای قانون اساسی از رفراندوم سخن گفته شده است که هر کدام به مقتضای شرایط خاصی است. در اصل 59 قانون اساسی آمده است: «در مسائل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است اعمال قوه مقننه از راه همه پرسی و مراجعه مستقیم به آرا مردم صورت گیرد. درخواست مراجعه به آراء عمومی باید به تصویب دو سوم مجموع نمایندگان مجلس برسد.» این نوع رفراندوم، رفراندوم تقنینی است که همانگونه که در متن اصل 59 قانون اساسی هم آمده است، این نوع از رفراندم اِعمال قوه مقننه است و از طریق مجلس انجام میگیرد و برخلاف آنچه که رئیس جمهور ابراز داشته است، با این نوع از رفراندم نمیتوان مجلس را دور زد. اما نوع دیگر رفراندم، رفراندم قانون اساسی است که در اصل 177 آمده است و موضوع آن، فقط تجدید نظر یا بازنگری در قانون اساسی است. این رفراندوم منوط به فرمان مقام رهبری است و اجرای آن از مجلس نمیگذرد. لذا نکته قابل توجه در بیایات آقای روحانی، عدم توجه وی به تفاوت این دو نوع از رفراندوم در قانون است. در واقع اگر منظور وی از رفراندوم، مسائل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است که باید به تصویب دو سوم نمایندگان مجلس شورای اسلامی برسد و اگر هم منظور تغییر در قانون اساسی است –که بعید به نظر میرسد منظور رئیس جمهور این باشد- باز هم طبق قانون، منوط به فرمان رهبری است. لذا توجه به بیانات آقای روحانی در رابطه با بحث رفراندوم، متاسفانه به وضوح عدم اگاهی وی نسبت به تفاوت دو نوع رفراندوم مطرح شده در قانون اساسی را نشان میدهد.
عدم اعتقاد روحانی به رفراندوم با توجه به سابقه وی
یکی از مسائلی که در رابطه با بحث رفراندوم توسط رئیس جمهور، قابل طرح است، میزان اعتقاد قلبی وی به چنین موضوعی است. با توجه به سابقه و عملکرد آقای روحانی در عرصههای مختلف و نوع مواجهه وی با رای و دیدگاههای مردمی، نمیتوان پذیرفت که رئیس جمهور محترم، واقعاً و قلباً به سخنان خود در رابطه با همه پرسی و به رای و نظر مردم گذاشتن امور اعتقاد واقعی داشته باشد. نوع مواجهه آقای روحانی با منتقدین در طول یک سال و نیمی که از دولت یازدهم گذشته است و وارد نمودن انواع اهانتها به آنها از سوی رئیس جمهور و همچنین سابقه و مواضع روحانی در سالهای قبل از ریاست جمهوری مویدی بر ادعای یاد شده است. به عنوان مثال آقای روحانی زمانی که دبیر شورای عالی امنیت ملی بود، سخنانی را در رابطه با آزادی بیان و شرایط مشارکت سیاسی مردم بیان کرده است که به خوبی دیدگاه واقعی و میزان اعتقاد قلبی وی به مقولههایی مانند رفراندوم را نشان میدهد: «هیچ کشور دموکراتیکی را در دنیا پیدا نمیکنید که برای احزاب و رسانهها خط قرمزی نداشته باشد، حتی یک مورد نیز پیدا نمیکنید. در کشورهای اروپایی و غربی اگر موضوعی را وزارت خارجه مصلحت نداند که در مطبوعات منتشر شود، امکان ندارد آن مسئله طرح شود. محال است روزنامهای آن را افشا کند. اگر سرویس داخلی و خارجی و دستگاه اطلاعاتی آنها نخواهد مطلبی در رسانهها مطرح شود، امکان ندارد آن مسئله طرح شود. لابد میپرسید اگر تخلف کردند و آن مسئله را افشا کردند چه برخوردی با آنها میشود؟ آیا در دادگاه محاکمه میشوند، روزنامه را تعطیل میکنند؟ اینها حداقل است. اصلاً آن رسانه و مسئولین آن، برای همیشه باید از فعالیت سیاسی-اجتماعی خداحافظی کنند.»
«درغرب، هیچ رسانه ای به خوش اجازه نمیدهد که از خطقرمز عبور کند و اگر تخلف کرد، برای همیشه از صحنه فعالیت سیاسی و فرهنگی خارج خواهد شد. منافع ملی، مصالح ملی و امنیت ملی شوخیبردار نیست. هیچکس و هیچ مقامی نباید بتواند با آنها بازی کند. در کشور ما در این زمینه هنوز تمرین کافی نشده است. قبل از هر چیز در جامعه، باید قانونگرایی و قانونمداری تبدیل به یک ارزش عمومی شود، سپس باید مردم را به مشارکت عمومی تشویق کنیم، بعد از آن باید مردم را به تشکیل احزاب سیاسی تشویق کنیم و سپس باید مشوق جامعه برای اظهار نظرات متفلاوت و تضارب آرای و طرح آنها در رسانههای همگانی باشیم. اگر برعکس حرکت کنیم، نتیجه معکوس خواهد بود . این مسئله فوقالعاده مهم است. در مسائل اجتماعی و سیاسی باید ترتیب و تقدم و تأخر دقیقاً مراعات شود. اگر کارهای خیلی خوب را در زمان مناسب و با ترتیب مشخص انجام ندادیم ممکن است بسیار خطرناک باشد. مثل اینکه شما یک نوجوان 10، 12 ساله را ببرید در کلاس درس دوره دکترای دانشگاه بنشانید و بگویید این درسها بسیار عالی است. البته عالی است ولی برای زمان مناسب. استفاده قبل از موعد اثری جز اتلاف وقت و خسته شدن دانش آموز نخواهد داشت.» (مجله راهبرد-با مدیرمسئولی حسن روحانی-، شماره 20، ص 23)
همچنین درخواست دولت از مردم جهت انصراف از دریافت یارانه نقدی -که با تبلیغات همه جانبه دولت و بسیاری از دستگاه های رسمی و غیر رسمی دیگر نیز توام بود- و با نه 96 درصدی مردم همراه شد، موجب شده است تا به رای مردم گذاشتن امور، خاطره خوبی برای رئیس جمهور به جای نگذاشته باشد. لذا طبیعی است که سخنان آقای روحانی در رابطه با بحث رفراندوم را نتوان به عنوان اعتقاد قلبی وی پذیرفت.
هدف از بیان رفراندوم؛ انحراف افکار عمومی از ناکارآمدیهای دولت
با توجه به کارنامه دولت یازدهم در طول یک سال و نیم گذشته و عملکرد غیرقابل قبول قوه مجریه در عرصههای مختلف و نارضایتیهای بسیاری که نسبت به رویکرد دولت وجود دارد، اینگونه تحلیل میشود که سخنان رئیس جمهور در رابطه با مباحث حاشیهای و جنجالی نظیر آنچه در رابطه با بحث رفراندوم گفته شد، بیش از هر چیز با هدف انحراف افکار عمومی از واقعیتها و ناکارآمدیهای دولت بیان میشود. در واقع رئیس جمهور و دیگر دولتمردان به خوبی میدانند با طرح مباحث حاشیهای و مشغول کردن رسانهها و افکار عمومی به موضوعات اینچنینی، میتوانند برای مدتی هم که شده است، خود را از کانون توجهات –با توجه به اینکه عملکرد دولت به گونهای نیست که در کانون توجهات بودن برایش خوشایند باشد- دور کنند. تا جایی که حتی برخی از حامیان دولت هم نتوانستند این موضوع را انکار کنند. به عنوان مثال صادق زیباکلام در مصاحبه با سایت تابناک ضمن پوپولیستی خواندن برخی رفتارهای روحانی مانند طرح موضوع رفراندوم میگوید: «اگر فردا آقای احمدینژاد نامزد شود، بین 10 تا 15 میلیون رای میآورد. ایشان از آقای روحانی بیشتر رای خواهد آورد. شاید آقای روحانی به نحوی این موضوعات را احساس میکند و نمیخواهد بدنه اجتماعی را از دست بدهد.» از سوی دیگر علی افشاری در واکنش به سخنان رئیس جمهور در رابطه با رفراندوم در سایت خودنویس نوشت: «با توجه به سیر قانونی، روحانی دنبال اجرایی کردن رفراندوم نیست اما میخواهد با راهانداختن کارزار روانی برنامه خود را جلو ببرد. ... از این رو اگر زاویه پیدا کردن روحانی با موضع حاکمیت در برنامه هستهای از حالت شعاری بیرون بیاید و جنبه عملی و کارکردی پیدا کند آنگاه سیاست هستهای دولت دوباره بر روی ریل درستی قرار گرفته و از مسیر بنبست آفرینی که در ابتدای مذاکرات مربوط به توافق جامع پی گرفته شد، بیرون میآید.»
طرح بحث رفراندوم؛ عامل ضربه به مذاکرات هستهای
اما علاوه بر آنچه گفته شد، طرح بحث رفراندوم توسط رئیس جمهور در کنار برخی دیگر از مباحث جنجالی حول محور سیاست خارجی که در همین همایش اولین اقتصاد ایران بیان شد، موجب شد تا برخی از افراد و رسانههای حامی دولت، با تمسک به آن، از رفراندوم هستهای سخن بگویند و این موضوع در شرایطی که تیم مذاکره کننده در حال مذاکره با گروه 1+5 است، بیش از هر چیز موجب آسیب دیدن مذاکرت میشود. چرا که طرح چنین موضوعی موجب خالی کردن دست تیم مذاکره کننده ایران در مقابل گروه غربی خواهد شد. به عنوان مثال، سایت تابناک در همین رابطه مینویسد: «طرح عجولانه همهپرسی از یک سو و گرهزدن همهپرسی به مذاکرات هستهای، طبیعتاً در میانه راه، فقط به نفع طرف غربی تلقی میشود. وقتی طرف غربی احساس کند تا همین جای مذاکرات، که تحریمها هنوز بر جای خود ماندهاند و آنان به حداقل حقوق ایران معترف شدهاند و افکار عمومی هم با القائات برخی، خواهان مختومه کردن این پرونده حتی از طریق همهپرسی هستند، چرا باید امتیازات بیشتری بدهد؟ اگر تا به امروز طرف غربی با فشار افکار عمومی ایران با تیم مذاکره کننده ایرانی مذاکره میکرد، چه لزومی دارد با خطی که برخی مقامات و جناحهای ایرانی میروند، این فشار را احساس کند و تن به پذیرفتن منافع ملت ایران بدهد؟»
سوءاستفاده رسانههای خارجی از طرح رفراندوم
طرح موضوع رفراندوم توسط رئیس جمهور با هر هدفی که بیان شد، اما یک پیامد ناخوشایند دیگر هم در پی داشت و آن، سوءاستفاده گسترده رسانههای بیگانه از این موضوع بود. رسانههای فتنه و ضدانقلاب و بسیاری دیگر از رسانههای بیگانه و متخاصم، از بیان چنین سخنانی توسط روحانی به شدت استقبال کردند و با ذوقزدگی توام با شعف، این سخنان رئیس جمهور را خیلی زود به تیتر نخست صفحات خود تبدیل کردند. همچنین این رسانهها طرح بحث رفراندوم توسط روحانی را مدتها در صدر اخبار خود نگه داشتند و انواع تحلیلها و تفسیرها را حول محور این موضوع با چاشنی دشمنی و عناد نسبت به نظام و انقلاب اسلامی و مردم ایران ارائه دادند. به عنوان مثال مهدی خلجی در واکنش به سخنان روحانی درباره رفراندوم به بی بی سی فارسی گفت: موضوعهایی که شایسته همهپرسی هستند بسیارند، از تغییر قانون اساسی و لغو نهاد ولایتفقیه گرفته تا قانون انتخابات و عادیسازی رابطه با آمریکا، ولی هر موضوع مهمی قابلیت به همهپرسی گذاشته شدن را ندارد از جمله برنامه هستهای. همچنین حسین رسام تحلیلگر سفارت انگلیس که در فتنه سال 88 نیز مدتی بازداشت بود، در این رابطه به بیبیسی گفت: برگ برنده وقتی ارزش دارد که بازی شود و گرنه بلوف است. به ظاهر مهمترین مسئله روز ایران موضوع مناقشه هستهای است، ولی روحانی نیک میداند که نه منطقی است و میتوان آن را به رفراندوم گذاشت و نه اینکه این موضوع مهمترین گرهگاه مدیریت کلان و دراز مدت جمهوری اسلامی است. گرهگاه اصلی، قدرت سیاسی ناشی از توزیع قدرت است.
سخن آخر
هرچند رئیس جمهور در اولین همایش اقتصاد ایران در کنار بسیاری از مباحث حاشیهای و بیارتباط با اقتصاد، بحث رفراندوم را نیز طرح کرد، اما به نظر دیدبان خود آقای روحانی هم این حق را به مخاطبان بدهد که سابقه وی -چه در دوران قبل از ریاست جمهوری و چه در همین یک سال و نیمی که از عمر دولت یازدهم میگذرد- موجب شده است تا بسیاری از نخبگان این سخنان او را جدی نگیرند و آن را بیش از هر چیز در راستای انحراف افکار عمومی از ناکارآمدیهای دولت یازدهم تحلیل کنند. با این وجود، اما این سخنان شعاری رئیس جمهور، خوراک خوبی برای رسانههای معاند جمهوری اسلامی شد و آنها که ملت ایران را دشمن اصلی خود میدانند، این سخنان آقای روحانی را مستمسکی برای حمله به نظام قرار دادند.
نظرات شما عزیزان: